در پس. در عقب. (آنندراج). در دنبال. در اثر. (ناظم الاطباء). بر اثر: عقر، در پی شکارافتادن. (از منتهی الارب) ، پیاپی: متکاوس، در پی آمدن چهار حرکات به اجتماع دو سبب (در فن عروض). اقتصاص، اقصاص، در پی قصاص شدن. تعجس، در پی کاری شدن. تقفیه، در پی فرستادن. (از منتهی الارب). - در پی داشتن، اتباع. اعقاب. اقفا. تتبیع. تعقیب. - در پی رفتن، تقضض. تقفی. قت ّ. (از منتهی الارب). - در پی کردن، تعاقب کردن. از پس کسی رفتن. (ناظم الاطباء). تعقیب. عقاب. معاقبه. (از منتهی الارب). - در پی کننده،عقیب. معاقب. (از منتهی الارب) ، لازم. مهم. (ناظم الاطباء)
در پس. در عقب. (آنندراج). در دنبال. در اثر. (ناظم الاطباء). بر اثر: عَقر، در پی شکارافتادن. (از منتهی الارب) ، پیاپی: متکاوس، در پی آمدن چهار حرکات به اجتماع دو سبب (در فن عروض). اقتصاص، اقصاص، در پی قصاص شدن. تعجس، در پی کاری شدن. تقفیه، در پی فرستادن. (از منتهی الارب). - در پی داشتن، اتباع. اعقاب. اقفا. تتبیع. تعقیب. - در پی رفتن، تقضض. تقفی. قَت ّ. (از منتهی الارب). - در پی کردن، تعاقب کردن. از پس کسی رفتن. (ناظم الاطباء). تعقیب. عقاب. معاقبه. (از منتهی الارب). - در پی کننده،عقیب. معاقب. (از منتهی الارب) ، لازم. مهم. (ناظم الاطباء)
دهی است از دهستان کلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در 17 هزارگزی جنوب خاوری ساری و یک هزارگزی بالاگولا، با 405 تن سکنه. آب آن از رود تجن و چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان کلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در 17 هزارگزی جنوب خاوری ساری و یک هزارگزی بالاگولا، با 405 تن سکنه. آب آن از رود تجن و چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
قسمتی از چین صفاقی است که دو عضو داخل بطن را بیکدیگر مربوط میسازدپرده ای که اصل آن مزودرمی است و قسمتی از صفاق و رابط بین دو عضو داخل بطن است. توضیح این کلمه بغلط در کتب طبی و تشریحی معاصر به (چادرینه) تصحیف شده است
قسمتی از چین صفاقی است که دو عضو داخل بطن را بیکدیگر مربوط میسازدپرده ای که اصل آن مزودرمی است و قسمتی از صفاق و رابط بین دو عضو داخل بطن است. توضیح این کلمه بغلط در کتب طبی و تشریحی معاصر به (چادرینه) تصحیف شده است